زن متولد ۱۳۵۷
زن
Thursday, April 20, 2006
زن... جماعت
رفتم شهر خريد... اين اصطلاحه ديگه وگرنه توي دهات نيستم که... ديدم واو يه جاي پارک خالي... رفتم جلو... دنده عقب با يه فرمون اومدم داخل... اين پارکينگا رو چي ميگن بهشون به فارسي ؟ پارک دوبله ؟ اينا که پشت سر همه رو ميگم ها... خلاصه برگشتم نشستم توي ماشين که ديدم دو تا ماشين جلوتر
جاي پارک خاليه.... همون موقع يه ماشين اومد يه زن توش.... از اون خيلي خوشگلا و خيلي صکصيا که از دماغ فيل افتادن و فکر ميکنن که ک... آسمون پاره شده و اونا افتادن پايين.... خانم ميخواست پارک کنه و از اونجايي که اين مدل پارکينگ براي هر زني سخته واسه اين خانومه خوشگل هم سخت بود... به جاي اينکه بره جلو دنده عقب بياد از همونجا رفت داخل.... هه هه... من گفتم بايد واستم ببينم اين چه کار ميکنه بد نيست يه کم بخندم... آقا يه فرمون دو فرمون ده تا فرمون پونزده تا فرمون... بيست دفعه عقب جلو.... آخر هم نتونست و وقتي قيافه خندون منو ديد پشيمون شد گازشو گرفت رفت....

حالا خود من دقيقا چند سال پيش در همون مکان دچار همون مشکل شدم و همون جور که داشتم عرق ميريختم و هي عقب جلو مي رفتم ديدم دو تا پسر دارن بهم ميخندن... ديدم بهترين کار اينه که بي خيال بشمو برم ....بي شعورا كلي بهم خنديدن .... آي جواني کجايي که يادت به خير.... کلا زن جماعت راننده بشو نيست به غير از خودم و جمع کثيري از خواهران بسيجي البته ! ;-)نکته : حرف واسه گفتن يا نوشتن زياده ولي خوب اين افرادي که ميان هي زرت و زرت فحش و دري وري مينويسن باعث ميشن که آدم از هر چي وبلاگو وبلاگ نويسي چندشش بشه !